ازآنجا که اصل وجود هر انسانی از پدر و مادر است ، می توان گفت درمیان پیوندهای خویشاوندی ، هیچ کس به اندازه پدر و مادر به انسان نزدیک نیست . همچنانکه هیچ کس به اندازه آنها ، با انسان مهربان نیست . پدر و مادر بعد از خداوند ، حق حیات بر گردن فرزند دارند . این دو موجود مهربان ، فرزند یا فرزندان خود را از دوران ضعف و ناتوانی آنها یعنی از دوران کودکی تا زمان توانمندی یاری می رسانند و همه امکانات خود را سخاوتمندانه نثار فرزندان می کنند . بنابراین نقش حیاتی و ارزشمند پدر و مادر در پرورش و رشد فرزند ، بر کسی پوشیده نیست و بر فرزندان لازم است که قدر زحمات پدر و مادر را بدانند . جایگاه پدر و مادر در تمام ادیان آسمانی و حتی مکاتب غیرالهی ، مورد احترام و تکریم قرار گرفته است . پیامبر و اهل بیت آن حضرت و همچنین آیاتی از قرآن کریم ، به طور مکرر ، مقام و منزلت والدین را بیان کرده و به انسانها سفارش می کنند که از احترام به پدر و مادر و نیکی به آنها غفلت نورزند . در چند سوره از قرآن کریم ، نیکی به والدین ، بلافاصله پس از مبحث توحید آمده است . اهمیت این موضوع تا بدان پایه است که در روایات اهل بیت پیامبر (ص) توصیه شده که حتی اگر پدر و مادر کافر باشند ، رعایت احترامشان لازم است . در سوره انعام قسمتی از آیه 151 می خوانیم : " ... چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید ... "
چین های روی صورتت اثرات پیری نیست ، جای خالی نوازش دست های من است . . . دست . . . میپرستمت مادرمادر سلام !شبت بخیر مادرشب و روزت بخیر ای مادربرگ گلم امروزو هر روزت بخیر ایمادرم تاج سرم از برگ گل نازکترم تو لحظه های بیکسی تنها تو بودی یاورم..... ای خسته تن شوریده حال از غصه وفکروخیال دلواپس فردای من از آرزوهای محال مادر وجودت نعمته عطر نفسهات برکته عشقی که میگن عشق توست بارون پاک رحمته تا من یه روز بزرگ شم چقدر لحظه شمردی یه بار غصه میخوردم هزار بار تو میمردی تا من یه روز بزرگ شم چقدر لحظه شمردی یه بار غصه میخوردم هزار بار تو میمردی... تا دنیا دنیاست میپرستمت مادرم
مادر عاشق واقعیپسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود: صورتحساب !!! کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان بیرون بردن زباله 1000 تومان جمع بدهی شما به من: 12.000 تومان! مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت: بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ بابت غذا، نظافت تو، اسباب بازی هایت هیچ و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که: هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت: مامان ... دوستت دارم آنگاه قلم را برداشت و زیر صورت حساب نوشت: قبلاً به طور کامل پرداخت شده !!! نتیجه گیری منطقی: جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!! مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه 12.000 تومان !!! درود بر همه ی مادرا ! از همین جا دست همه ی مادرای مهربونو میبوسم ! بسمه الله الرحمن الرحیم
راحت نوشتیم بابا نان داد بى آنکه بدانیم بابا برای نان همه جوانیش را داد
به سلامتی پدری که «نمیتوانم» را در چشمانش زیاد دیدیم،ولی از زبانش هرگز نشنیدم…
|
|